درد دلهای «عکاسان قدیمی» نخستین بلندمرتبه مدرن پایتخت
درد دلهای «عکاسان قدیمی» نخستین بلندمرتبه مدرن پایتخت
بیش از نیم قرن از ساخت برج آزادی میگذرد و هنوز زیبایی و اصالتی مثال زدنی دارد.به این زیبایی و اصالت، باید فعالیت گروهی از عکاسان قدیمی را که از همان روزهای نخست افتتاح برج آزادی، با دوربینهای آنالوگ و فوری از گردشگران عکس می گیرند، اضافه کرد. در این گزارش با تعدادی ازعکاسان و شهروندان و خاطراتشان از این عکاسیها به گفت و گو نشستیم.
همشهری آنلاین_ سحر جعفریان: آفتابِ اردیبهشت ماه، گرمتر از همیشه میتابد وآبنماهای میدان آزادی بعدازسالها، به تازگی تعمیرشدهاند. مسافران و گردشگران در محوطه ۵۰ هزار مترمربعی میدان آزادی، پراکندهاند و باغبانها، باحوصله، سرگرم آبیاری فضاهای سبزی که فصل بهار، خوشرنگشان کرده است.
عکاسانی با دوربینهای آنالوگ
وارد محوطه میدان میشویم و به پایههای برج، نزدیکتر. حالا میتوان عکاسان قدیمی را هم دید. عکاسانی که سالهای نخست افتتاح بلندمرتبهترین برج مدرن تهران به جبر امرارمعاش اطراف آن به عکاسی پرداختند و سالهای بعد اما به اختیار و با علاقه، کسب و کارشان را ادامه دادند. عکاسانی که پیش از آن یا در عکاسخانههایی تاریک، عکس برمیداشتند یا کلاههای حصیری لبهدار به سر گذاشتهاند و با پلاکارتهایی در سایز آ۴ (نمونه کار) به دنبال مشتری میگردند.
تعدادشان نسبت به سالهای گذشته کمتر شده است. مشتریها، اغلب، زوجهای جوان یا سربازانی هستند که میخواهند خاطره گردششان در محوطه بیرونی برج آزادی را عکاسان برج، ثبت کنند. «حسن آقا» یکی از همین عکاسان است که ۲۸ سال، پای برج آزادی عکاسی کرده. او خاطرههای بسیار دارد و تصویر آدمهای زیادی را با دوربین پلوراید به عکس تبدیل کرده است. حسن آقا میگوید: «آن سالهایی که برج، تازه تاسیس شده بوده از لحاظ بزرگی و بلندمرتبگی برای مسافران ایرانی و خارجی بسیار جذاب بود. برای همین هر کسی میآمد اینجا بدون عکس یادگاری برداشتن، از محوطه میدان خارج نمیشد. در کنار این برج فاخر، فیلمها و مستندهای بسیاری، ضبط و آثار هنری بزرگی هم خلق شدهاند. عکسهای فوری آن سالها، ۳ تومان بود. روزگار که گذشت، برجها و بلندمرتبههای دیگری در شهر ساخته شدند که برج آزادی در برابر آنها، کم اتفاع به نظر میرسید. اما با این حال هنوز برج آزادی، طرفداران خود را دارد که اتفاقا دلشان میخواهد عکس یادگاریشان را ما برداریم نه دوربینها و گوشیهای همراه هوشمند!»
عکسهای ۳ تومانی شدهاند ۶۰ هزار تومان!
«حسین آقا» هم عکاسی است که حدود ۵۰ سال پای همین برج سفید، سابقه عکاسی دارد. لنز دوربین دیجیتالش را با دستمالی مخصوص و اسپریای آبی رنگ، تمیز میکند. او میگوید: «شغل ما حالا که دوربینهای فوق حرفهای و گوشیهای هوشمند، ظهور کردهاند، کم اهمیت به نظر میرسد. اما واقعیت این است که شغل ما بخشی از تاریخ این برج و میدان است. اگر فعالیت من و همکارانم نبود، این همه عکسِ تاریخی که هر یک روایتگر حادثه و اتفاقی مهم و تاثیرگذار هستند، به یادگار نمیماند. اگر مدیر یا مسئولی در حوزه میراث فرهنگی یا آثار تاریخی، فعالیت ما را رسمیت میبخشید یا کسب و کار ما را در حفظ هویت، موثر میدانست، الان، خیلی از همکارانمان ناامیدانه خود را بازنشسته نمیکردند. درآمد ما اغلب اوقات طی یک ماه کمتر از ۳ میلیون تومان است و تاسفبرانگیزتر اینکه مشتریهای ما بیشتر گردشگران خارجی هستند! تاسف از این لحاظ که آنها بیشتر قدرمان را میدانند!»
«داود عکاسباشی» هم ۳۰ سال سابقه عکاسی در محوطه میدان آزادی را دارد.او نیز میگوید: «توجه به حرفه ما در کنار این نماد مهم ازتهران و ایران، میتوانست ضمن افزایش کاربری فرهنگی در محدودهای که آمار فابل توجهی از انواع آسیب اجتماعی را دارد، گردشگری محلی، شهری، ملی و فراملی این محدوده را رونق بخشد. در واقع یک تیر و چند نشانی بود که تاکنون هم از سوی مسئولان و هم از سوی شهروندان، به هدر رفت!»
عکاسان برج آزادی، عکس مشتریها را یا با چاپگرهای قدیمی خود ظاهر میکنند و یا به لابراتورهای اطراف میدان آزادی مراجعه میکنند. سایز و کیفیت عکسها متفاوت است. آنها به درخواست و سلیقه مشتری یا با دوربینهای قدیمیشان عکاسی میکنند یا از دوربینهای دیجیتال استفاده میکنند. در اواخر دهه ۴۰ عکسهایی که این عکاسان از مشتریها برمیداشتند، حدود یک تومان هزینه داشت و الان قیمت هر عکس به ۳۰ تا ۶۰ هزار تومان رسیده است.
عکاسان قدیمی برج آزادی را دریابیم
بعد از گذشت بیش از نیم قرن، حالا عکاسان قدیمی برج آزادی را همه کسبه و اهالی بومی آن محدوده میشناسند. «علی شاداب»، راننده تاکسی خط میدان امام حسین (ع) _ میدان آزادی، یکی از همان افراد است. شاداب میگوید: «تا همین ۱۰ سال پیش ساکن محله مهرآباد بودم. قبل از این که راننده تاکسی شوم، من هم یک دوربین عکاسی فوری داشتم و کنار برج آزادی، عکاسی میکردم. ۲ سال در گرما و سرما، کارم همین بود. خیلی از روزها، یک مشتری هم نداشتم. کاش آن زمان، دخل و خرجم جور درمیآمد و همان شغل را ادامه میدادم. شغلِ خاصی بود. از یک طرف با افرادی سروکار داشتیم که برای نخستین بار به تماشای برج شماره یکِ شهر و کشور میآمدند و همگی هیجانزده بودند و از طرف دیگر به نوعی ازهنر و هویت، حفاظت میکرد.»
«مهسا خرمی» هنرجویی است که به صورت هفتگیبه مجموعه ایرانسرا (زیرگذر میدان آزادی) برای گذران دورههای آموزشی «معرقکاری» مراجعه میکند. این هنرجو میگوید: «عکاسان قدیمی برج آزادی، ظرفیتِ فوقالعادهای برای این برج تاریخی محسوب میشوند. برجی که به سبب دلایلی مانند دسترسی نامناسب، فقدان فضای پارکینگ برای خودروی بازدیدکنندگان و ترافیکهای دردسرآفرین، مهجور مانده و به برنامهریزی برای رونق و احیا نیاز دارد. یکی از موارد قابل برنامهریزی و سرمایهگذاری همین عکاسان هستند که حرفها و خاطرههای شنیدنی بسیار دارند. خاطرههایی که میتوانند به کتابهای گردشگری یا مرجع در همین حوزه تبدیل شوند. برخی از آنها، عکسهای ارزشمندی از برج و اتفاقات مختلف پیرامون آن دارند که با جمعوریشان میتوان جشنوارههای جذاب و خاص به راه انداخت.»